به گزارش مشرق، آيت الله آقا مجتبي تهراني(ره) در شرح حديثي از رسول گرامي، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) درباره اين كه چگونه زندگي خوشي در اين دنيا داشته باشيم، می گوید:
روِيَ عَن رسولِ الله صلّي الله عليه و آله و سلّم:
«الدُّنْيَا دُوَلٌ فَمَا كَانَ لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ» (1)
از رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) منقول است كه فرمود: دنيا متحول است و ثبات و قرار ندارد. آنچه كه براى تو مقرّر شده است به تو خواهد رسيد، گرچه در نهايت ضعف و ناتوانى باشى؛ و آنچه كه به ضرر و زيان تو باشد باز هم به تو خواهد رسيد، گرچه در كمال قدرت و نيرومندى باشى و هرگز جلوي آن را نتوانى گرفت. و هر كس كه اميد خود را از آنچه كه از دست رفته قطع كند، بدنش آسايش خواهد داشت و آن كس كه راضى باشد به آنچه كه خدا روزى او نموده دل و چشمش روشن خواهد شد.
شرح حديث
«الدُّنْيَا دُوَلٌ». حضرت در ابتدا وضع دنيا را بيان مي فرمايند. دنيا در گردش است. يعني دنيا هيچگاه براي هيچكس ثابت نيست. دنيا هيچ ثبوت و قراري براي هيچكس ندارد. اين وضع دنيا است.
«فَمَا كَانَ لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ». آنچه كه خدا تقدير كرده به تو خواهد رسيد گرچه در نهايت ضعف و ناتوانى باشى. چه بسا انسان فكر ميكند كه از نظر امور دنيايي توان به دست آوردن فلان منفعت را ندارد، ولي چون مقدّر شده است به او خواهد رسيد.
«وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ» در جايي هم كه مواردي به ضرر و زيان تو باشد باز به تو خواهد رسيد هر چند تو در كمال قدرت و نيرومندى باشى؛ هرگز نمي تواني آنها را از خودت دفع كني. بنابر اين، تو نه مي تواني براي خودت جلب منفعت كني و نه مي تواني از خودت دفع ضرر كني.
«وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ». اگر انسان از چيزهايي كه دلش مي خواسته به دست بياورد امّا به دست نياورده قطع اميد كند، بدنش راحت مي شود. به عبارت ساده ضعف اعصاب نمي گيرد! يعني در فكر اين نباش كه اي كاش به دست مي آوردم! اي واي كه فلان چيز از دستم رفت!... اين افكار و خيالات، باعث فشار عصبي و روحي براي تو مي شود. اين به نفع تو است كه به چيزهايي كه به آن دست پيدا نكردي اميد نبندي. به دست نيامده كه نيامده! نشد كه نشد!
«وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ». اگر كسي به آنچه كه خدا داده است خشنود باشد، چشمش روشن مي شود. چون خدا داده است خوشحال هم مي شود.
هسته مركزي اين جملات چيست؟ اين است كه خيال نكن كه تو مي تواني كاري انجام بدهي. نافع خدا است، ضارّ هم خدا است. او است كه امور را براي تو تقدير مي كند. بي جهت خودت نقشه نكش. اگر نقشه بكشي، خدا به نقشه ات ضربه مي زند. بنابر اين، تو برو به وظيفه ات عمل كن. اين چيزها را به او واگذار كن. برو سراغ خودش كه سرنخ منافع و مضارّ به دست او است. اين را بدان كه تو هيچ كاره اي. او گفته در محدوده شرع بلند شو و به دنبال روزي برو، تو هم بگو چشم! بقيه اش را به او واگذار كن. نفع مال او است، دفع ضرر هم از او است. منافع را از او بخواه، از او اين را هم بخواه كه ضررها را از تو دفع كند.
روي خودت، توانت و فكرت هيچوقت تكيه نكن. هنگامي هم كه او براي تو تدبير كرد و به دستت رسيد، آن را كه به تو داده قبول كن، خوشحال شو و راضي شو. اگر اين رضايت باشد، آن وقت يك زندگي شيرين پيدا مي كني؛ نه ضعف اعصاب مي گيري، نه بي جهت دنبال دنيا مي دوي، بي جهت خودت را، فكرت را و بدنت را هم ناراحت نمي كني. هم روحت راحت است هم بدنت. در آخر هم خوشحال و راضي هستي و چشمت روشن مي شود.
اينها همه در صورتي است كه به او اتكا كرده باشي. از او خواستي، او هم به تو عطا كرده است. و آنچه را هم كه به تو نداده صلاحت نبوده است. اگر اين حالت در تو باشد زندگي تو در همين نشئه دنيايت، همراه با خوشي دروني و حتي خوشي بيروني خواهد بود و ناخوشي بيروني هم به سراغ تو نمي آيد.
پی نوشت:
1- بحارالانوار، جلد 74
منبع: حج
روِيَ عَن رسولِ الله صلّي الله عليه و آله و سلّم:
«الدُّنْيَا دُوَلٌ فَمَا كَانَ لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ» (1)
از رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) منقول است كه فرمود: دنيا متحول است و ثبات و قرار ندارد. آنچه كه براى تو مقرّر شده است به تو خواهد رسيد، گرچه در نهايت ضعف و ناتوانى باشى؛ و آنچه كه به ضرر و زيان تو باشد باز هم به تو خواهد رسيد، گرچه در كمال قدرت و نيرومندى باشى و هرگز جلوي آن را نتوانى گرفت. و هر كس كه اميد خود را از آنچه كه از دست رفته قطع كند، بدنش آسايش خواهد داشت و آن كس كه راضى باشد به آنچه كه خدا روزى او نموده دل و چشمش روشن خواهد شد.
شرح حديث
«الدُّنْيَا دُوَلٌ». حضرت در ابتدا وضع دنيا را بيان مي فرمايند. دنيا در گردش است. يعني دنيا هيچگاه براي هيچكس ثابت نيست. دنيا هيچ ثبوت و قراري براي هيچكس ندارد. اين وضع دنيا است.
«فَمَا كَانَ لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ». آنچه كه خدا تقدير كرده به تو خواهد رسيد گرچه در نهايت ضعف و ناتوانى باشى. چه بسا انسان فكر ميكند كه از نظر امور دنيايي توان به دست آوردن فلان منفعت را ندارد، ولي چون مقدّر شده است به او خواهد رسيد.
«وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ» در جايي هم كه مواردي به ضرر و زيان تو باشد باز به تو خواهد رسيد هر چند تو در كمال قدرت و نيرومندى باشى؛ هرگز نمي تواني آنها را از خودت دفع كني. بنابر اين، تو نه مي تواني براي خودت جلب منفعت كني و نه مي تواني از خودت دفع ضرر كني.
«وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ». اگر انسان از چيزهايي كه دلش مي خواسته به دست بياورد امّا به دست نياورده قطع اميد كند، بدنش راحت مي شود. به عبارت ساده ضعف اعصاب نمي گيرد! يعني در فكر اين نباش كه اي كاش به دست مي آوردم! اي واي كه فلان چيز از دستم رفت!... اين افكار و خيالات، باعث فشار عصبي و روحي براي تو مي شود. اين به نفع تو است كه به چيزهايي كه به آن دست پيدا نكردي اميد نبندي. به دست نيامده كه نيامده! نشد كه نشد!
«وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ». اگر كسي به آنچه كه خدا داده است خشنود باشد، چشمش روشن مي شود. چون خدا داده است خوشحال هم مي شود.
هسته مركزي اين جملات چيست؟ اين است كه خيال نكن كه تو مي تواني كاري انجام بدهي. نافع خدا است، ضارّ هم خدا است. او است كه امور را براي تو تقدير مي كند. بي جهت خودت نقشه نكش. اگر نقشه بكشي، خدا به نقشه ات ضربه مي زند. بنابر اين، تو برو به وظيفه ات عمل كن. اين چيزها را به او واگذار كن. برو سراغ خودش كه سرنخ منافع و مضارّ به دست او است. اين را بدان كه تو هيچ كاره اي. او گفته در محدوده شرع بلند شو و به دنبال روزي برو، تو هم بگو چشم! بقيه اش را به او واگذار كن. نفع مال او است، دفع ضرر هم از او است. منافع را از او بخواه، از او اين را هم بخواه كه ضررها را از تو دفع كند.
روي خودت، توانت و فكرت هيچوقت تكيه نكن. هنگامي هم كه او براي تو تدبير كرد و به دستت رسيد، آن را كه به تو داده قبول كن، خوشحال شو و راضي شو. اگر اين رضايت باشد، آن وقت يك زندگي شيرين پيدا مي كني؛ نه ضعف اعصاب مي گيري، نه بي جهت دنبال دنيا مي دوي، بي جهت خودت را، فكرت را و بدنت را هم ناراحت نمي كني. هم روحت راحت است هم بدنت. در آخر هم خوشحال و راضي هستي و چشمت روشن مي شود.
اينها همه در صورتي است كه به او اتكا كرده باشي. از او خواستي، او هم به تو عطا كرده است. و آنچه را هم كه به تو نداده صلاحت نبوده است. اگر اين حالت در تو باشد زندگي تو در همين نشئه دنيايت، همراه با خوشي دروني و حتي خوشي بيروني خواهد بود و ناخوشي بيروني هم به سراغ تو نمي آيد.
پی نوشت:
1- بحارالانوار، جلد 74
منبع: حج